حکایت فضای مجازی یله و رها
یک حکومت و دو صدا و سیما!
رضا صفری
در کشورهای مختلف، ارتباط حکومتها با مردم و اقناع آنها یکی از ضروریترین و ابتداییترین کارهایی است که باید صورت گیرد. حتی آمریکا هم برای اینکه جنگ به راهاندازد و مردم سایر کشورها را به روز سیاه بکشاند، تلاش میکند تا مردم خود را اقناع کرده و افکار عمومی را با خود همراه سازد!
حال فرض بگیریم که تلویزیون رسمی یک کشور توسط دو گروه که دشمن یکدیگر هستند، اداره شود. یعنی یکی از این دو گروه، سخنی بگوید، اطلاعرسانی کند و...، از آن طرف، گروه دیگر مدام شبهه پراکنی کند، اخبار جعلی و شایعه منتشر کند، تردید ایجاد کند، امنیت روانی مردم را از بین ببرد و....
آیا چنین مملکتی روی آرامش به خود خواهد دید؟ آیا مردم در این شرایط، اقناع خواهند شد؟ قطعاً مردم، معصوم نیستند، همه آنها اهل تحقیق و پژوهش نیستند، به تکنیکها و تاکتیکهای عملیات روانی و جنگ شناختی آشنایی ندارند و بسیاری از اطلاعات آنها سطحی و در حد دیدن چند عکس، استوری و کپشن خواهد بود. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ» (نهجالبلاغه، خطبه 38(نسخه صبحی صالح)). «شبهه از این نظر شبهه نامیده شده که شبیه حق است. »
بنابراین، از آنجایی که مردم عادی نیز در همه موارد، دارای توانایی تشخیص حق نیستند، قطعاً شبهات دامنگیرشان خواهد شد.
داستان اطلاعرسانی در کشور ما نیز شبیه مثال بالاست؛ یعنی منابع و مرجع اطلاعاتی مردم ما از دو جای متفاوت است. بخشی از آن از طریق منابع رسمی کشور و بخشی از طریق فضای مجازی تحت مدیریت دشمن است و دشمن نیز با استفاده از آن در حال شبهه افکنی، حیلهگری، تردید و بیان روایتهای غلط و انحرافی در برابر روایتهای منابع رسمی کشور است.
بدون تردید، اینکه ما بخشی از اطلاعرسانی به مردم کشورمان را دست دشمن بدهیم، در حقیقت به سخره گرفتن اولیات حکمرانی است.
رهبر معظم انقلاب به درستی به این موضوع اشاره میکنند که به بهانه داشتن اینترنت و فضای مجازی، نمیتوان آن را در اختیار دشمن قرار داد:
«نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همینجور است، فضای مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطلاعاتی و ابزارهای اطلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطه فرهنگی دشمن است».
علت این است که دشمن به دنبال اطلاعات دادن به مردم نیست، بلکه در حال انجام عملیات روانی و پیاده کردن انواع تاکتیکها و تکنیکهای جنگ شناختی است و سلاح شیمیایی خود را در عرصه رسانه بر سر مردم عادی خالی میکند. برای انجام عملیات تروریستی رسانهای خود، جذابیت ایجاد کرده و ظاهر سازی میکند. بسیاری از مردم – مخصوصاً نوجوانان و جوانان- به همین راحتی نمیتوانند از زیر دست دشمن نجات پیدا کنند.
کشوری که مردمش به صورت شبانهروزی با شبهات فضای مجازی تحت مدیریت دشمن بمباران میشود، قطعاً در پیمودن مسیر صحیح و با سرعت پیشرفت دچار مشکل میشود. مسئولین آن نیز به جای پرداختن به کارهای ضروری و مهم، باید هر روز درگیر مسائل حاشیهای و رفع ابهامات و شبهات مطرح شده باشند.
حال پرسش اینجاست که واقعاً با کدام منطق عقلی و با کدام مبنای شرعی، افکار عمومی را در اختیار دشمن قرار دادهایم؟ با چه مبنایی، از جیب مردم و از طریق زیرساختهای فنی جمهوری اسلامی به پلتفرمهای آمریکایی کمک کردیم تا سالها مردم ما را بمباران کنند؟ وقتی که در یک جنگ شناختی و هیبریدی قرار داریم، چنین کاری با کدام یک از اصول اولیه مقابله با تهاجم دشمن همخوانی دارد؟!
وضعیت را به جایی رساندیم که عملاً دسترسی بخشی از مردم به خود را قطع کردهایم و آنها در یک طرف بمباران میشوند و ما هم در رسانههای خودمان در حال پاسخ هستیم! معلوم نیست با وجود کانالیزه شدن و فیلترینگ حبابی موجود در پلتفرمهای دشمن، اصلاً چقدر از سخنان و اقناعسازیها به گوش مردم میرسد؟ به فرض که به آنها برسد، چند درصد از آنها در این بازار شبهات، شایعات و قتلگاه مجازی که برای آنها رقم زدهایم، میتوانند به حقیقت رسیده و خود را نجات دهند؟! باید توجه کنیم که هیچگاه نمیتوان با دو صدا و سیما بر یک کشور حکومت کرد و بعد انتظار داشت که مردم آن در کمال آرامش زندگی کنند.
در هر صورت، با فرستادن مردم به دهان دشمن و با فراهم کردن یک بستر عریض و طویل برای فعالیت جنگندههای مجازی دشمن، ما یکی از بدیهیترین مسائل حکمرانی و مدیریت کشور را نادیده گرفتهایم.
تجربه نشان داده است که آمریکاییها، نه تنها در برابر استقلال و حاکمیت مجازی خود، سختگیری دارند، بلکه برای مثال، اگر احساس کنند که یک پلتفرم ایرانی در داخل خود ایران هم در حال فراگیر شدن است و در مقابل پلتفرمهای آنها قد علم کرده، به قلع و قمع کردن آن اقدام میکنند! این یعنی اینکه آنها به خلاف ما که میدان جنگ مجازی را به داخل کشور و خانههای مردم کشاندهایم، عرصه جنگ را به بیرون از مرزهای خود میکشانند تا حاکمیت و سلطه مجازی آنها خدشهدار نشود.